به گزارش گروه فرهنگی فاطرنیوز ، تو، جلوداری چه وقتی می خواهی، امام نماز باشی و نمازهایی را که به جلوداری ات تکبیرة الاحرام خوانده اند به آسمان ببری و چه وقتی «اسفار» عشق را به «اربعه» رسانده و رو به مردم آوردی تا دست شان را بگیری و آنان را تا خدا ببری؛ تو، جلوداری، چون خود این راه را طی کرده بودی لذا وقتی رو به قبله ای برای نماز یا رو به مردمی برای وعظ، رو به خدای قبله داری… تو معلم بودی ای اخلاق مدار بزرگ، که بسیاری از مردمان در نگاه، کلام و اشارت هایت راه بزرگی می جستند و این قلم نیز بسیار سطور «سیاه» خود را در پرتو اشارت های نورانی ات «سپید» نوشت و آن چه امروز اشک می شود و از دیده این قلم می تراود، ادای دین است به تویی که بارها و بارها، نه در محضر نورانی حضرت تان بلکه از راه دور در بازخوانی مکتوب واژه هایتان، چراغ می یافت و جان روشن می کرد و «جار» می زد مردمان را که «سپید» این جاست، روشنی این جاست، چشم برگیرید از راهی که جز سیاهی نیست.
آیت ا… بزرگ، کلمات شما، مثل آیات راه بود. تندروی ها را به اعتدال می خواند، موقف های خطرناک را پرتگاه ها و سنگ باران ها را، هشدار می داد تا مباد ندانسته در خطرها و افتادن به پرتگاه ها و… ایمان خویش را از دست بدهیم.
شیخ بزرگ! وقتی از زشتی های دروغ می گفتی هر که را نه تنها بهره ای از ایمان، اگر مقداری عقل معاش هم بود، در می یافت از این بذر دروغ، هرگز و هرگز و هرگز، چیزی جز «هیچ» نخواهد روئید و آن هیچ هم چنان پاپیچ دروغگو خواهد شد که او را با سر به جهنم اندازد.
حاج شیخ! شما برای من و خیلی از ماها بسان «ملای نراقی امروز» بودید و کلام شما چونان «معراج السعاده» بود و به کار بستن آن عین سعادت که آدمی را تا رفعت عبودیت پرواز می داد، عقل در محضر شما اوج می گرفت، قدر می یافت، تا جایی که قوه خشم و وهم و شهوت را به اختیار درمی آورد تا آدمی به ایمانی برسد که هرگز، تن به اسارت «خشم» و «شهوت» نسپارد و «وهم» را چنان مهار کند که رهزن عقل و دین نشود.
آشیخ مجتبی تهرانی، شما صداقت را چنان به رفتار درآورده بودید که هر کس گفتارتان را می شنید و یا می خواند، در تجسم این گفتار به خودتان می رسید و هر کس رفتارتان را می دید می توانست در شرح آن، همانی را بنویسد که از کلامتان جاری می شد. استاد بلند قامت و آسمانی، کوچ تان برای زمین و زمینیان ثلمه بزرگی است که هیچ چیز جای آن را نمی گیرد. زمین، بی شما یکی از «وتدها» و پایه های قرار خود را از دست داد و زمان یکی از نشانه های حقیقت را و ما – مردمان – آیت اللهی را که ما را به سوی خدا می برد. این کوچ بر ما سنگین است هر چند شما سبکبال تا اوج در پروازید، ما اما چشم به آسمانی داریم که شما را در آغوش گرفته است و دست بر دعا، که دگرباره «مادر دهر» چون شما فرزند بزاید، فرزندی که بیاید و اخلاق مردمان را بپیراید و غبار از جان ها و کف از آب برگیرد تا عطر ناب اخلاص همه جا بپیچد…
منبع: روزنامه خراسان
آیت الله جعفر سبحانی، از مراجع عظام تقلید طی پیشنهادی خواستار برگزینی رئیس جمهور کشور از طریق نظام پارلمانی شد و تاکید کرد که صاحب نظران بهتر است در این خصوص بررسی واظهارنظر کنند تا اگر هم به دلیل ضیق وقت به این دوره از انتخابات نرسید، در انتخابات بعدی مبنای نظر قرار گیرد.به گزارش مهر، مشروح نظر آیت الله سبحانی در خصوص برگزینی نظام انتخابات پارلمانی بدین شرح است:اتحاد و یگانگی، رمز پیروزی ملت ها در تمام زمینه هاست، " وحدت کلمه" سبب می شود که همه نیروها در یک جا متمرکز شود و بزرگترین آرزوها را جامه عمل بپوشاند.ملت سرافراز ایران، در دوازدهم فروردین ۱۳۵۸، قریب به اتفاق به نظام جمهوری اسلامی رای مثبت داد و پس از تحمل سالیان درازی رنج و درد، بهترین نظام سیاسی را پی ریزی کرد و در حقیقت معجزه قرن را در منطقه، در سایه " انسجام" پدید آورد.قرآن مجید، ملت های متفرق و پاره پاره را به سان کسی می داند که در دل چاه قرار گرفته و مرگ و نابودی در کمین اوست، مگر این که به "حبل الله وحدت" چنگ بزند و از این تنگنا بیرون آید. " اتحاد ملت ایران" چیزی نیست که ارزان به دست آمده باشد بلکه در سایه ایثارگری های هزاران شهید این موهبت الهی به دست آمده و برای دیگر کشورهای منطقه، اسوه و الگو قرار گرفته است.انتخاب رئیس جمهور، از طریق رای مستقیم مردم، هر چند با قانون اساسی همسوست و خود نگارنده ، در تصویب این قانون در خبرگان نخست، به آن رای مثبت داده است، ولی پیامدهای ناگوار این گزینش در شرایط کنونی، ملت را بر آن می دارد که در آن تجدید نظر کنند، زیرا به روشنی می بینند که اجرای این اصل به این شیوه، مایه گسترش خصومت، به جای رقابت شده است و زیر بنای نظام اسلامی را که همان وحدت مردم است، تهدید می کند. این نوع تجدیدنظر دور از واقعیت نیست و راهکار قانونی دارد و در گذشته هم در مورد برخی از مواد قانون اساسی تجدید نظر انجام گرفت و به رای ملت گذاشته شد.پیامدهای گزینش مستقیم رئیس جمهور، چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد زیرا:اولا: نیروهای سیاسی به دو گروه تقسیم شده اند و هر یک می کوشند بخشی از ملت را به سوی خود بکشانند و طبعا وحدت کلمه ملت با این شیوه دچار آسیب فراوان می سازند.ثانیا: هنگام تبلیغات انتخاباتی، آنچنان اسراف و زیاده روی رخ می دهد که میلیاردها ثروت ملت ایران، به کاغذ و مقوا و سپس به زباله تبدیل می شود.ثالثا: این نوع گزینش سبب می شود که برخی از این گروه ها، اصول اخلاقی را نادیده گرفته و شخصیت های برجسته کشور را تخریب و متهم سازند و از همین طریق، دشمنی که در کمین است، از این راه بهره سیاسی را برده و ملت را نسبت به نظام بدبین می سازد.رابعا: هنوز که قریب ششش ماه به موعد انتخابات مانده است، بحث و گفتگو در این موضوع رسانه ها و مطبوعات و رسانه ها و افکار عمومی کشور را هدف گرفته و به جای پرداختن به مسائل لازم و حیاتی، به همین موضوع می پردازند، خصوصا در ماههای نزدیک به ایام انتخابات، غالبا وزارتخانه ها و ادارات بزرگ، فعالیت های خود را کم کرده و همگی متوجه این هستند که چه کسی برگزیده می شود، و ضرر چنین کم کاری و رها کردن امور لازم بر کسی پوشیده نیست.اینها یک رشته پیامدهای ناگوار است که این نوع گزینش دارد و پیامدهای دیگری نیز دارد که از بیان آنها صرف نظر می کنم.در این شرایط پیشنهاد می شود که رئیس جمهور کشور، از طریق مجلس و نمایندگان ملت برگزیده شود، زیرا مجلس خانه ملت است و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، منتخبان ملت می باشند و گزینش آنها به یک معنی گزینش مردم است و از این طریق مشکل بزرگ پنجمی که دامنگیر وضع سیاسی ماست، مرتفع می گردد. گاهی مشاهده می شود که یک نوع دوگانگی میان مجلس و ریاست جمهوری وجود دارد و مسلما این نوع دوگانگی به زیان همگان است ولی گزینش رئیس جمهور از طریق پارلمان، این مشکل را نیز برطرف می کند.این جانب این پیشنهاد را در اختیار مطبوعات و رسانه ها قرار می دهم و از علاقه مندان و صاحب نظران درخواست می کنم که به نقد این نظریه اثباتا و نفیا بپردازند، شاید آنچه صلاح ملت ایران و کشور عزیز ما باشد، رخ دهد و اگر در این دوره به خاطر ضیق وقت قابل اجرا نباشد، برای دوره های بعد، می تواند کارآمد و سودمند باشد. بمنه و کرمه |
به گزارش فاطر نیوز به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، صبح امروز (سه شنبه) در جمع هزاران نفر از مردم متدین و انقلابی قم، پیامدهای مبارک و تعیین کننده قیام ۱۹ دی مردم قم را جلوه هایی از تحقق وعده های صدق الهی خواندند و با تأکید بر ایستادگی و هوشیاری کامل در مقابل طرحها، روشها و حرکات دشمن بویژه در قبال انتخابات خرداد آینده، نکات مهمی را درباره وظایف مسئولان، خواص، مردم، رسانه ها و کسانی که قصد نامزدی در این انتخابات را دارند بیان کردند.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأملی در حوادث دوران انقلاب و سه دهه اخیر، درس آموزی از مناسبتهای ماندگاری همچون قیام ۱۹ دی را ضروری دانستند و خاطرنشان کردند: برخی، پیروزی ملت بر رژیم پر کبکبه و مغرور طاغوت و خارج شدن ایران عزیز از چنبره حقارت آمیز سلطه امریکا را امری محال می دانستند اما به یاری پروردگار رژیم سلطنتی در ایران به زباله دان تاریخ رفت و جمهوری اسلامی و ملت ایران با استقلال کامل در مقابل امریکا، در چشم جهانیان به ملت و نظامی تبدیل شدند که نامشان ملتهای جهان را به وجد می آورد.
ایشان پیروزیها و موفقیتهای سه دهه اخیر را جلوه هایی از تحقق وعده های نصرت الهی دانستند و با استناد به آیات متعدد قرآن افزودند: ملتهای مؤمن، هوشیار و با استقامت در زمان متناسب، قطعاً و یقیناً از یاری پروردگار برخوردار می شوند و این حقیقت، سنت تغییر ناپذیر الهی است و بر اساس همین سنت الهی ملت ایران در این مرحله وهمه مراحل دیگر بر دشمنان خود پیروز خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی، با اشاره به ضرورت طرح صحیح اهداف، حرفهای ناب ملت ایران در جهان و تدبیر برای پیشبرد این اهداف افزودند: اگر ملت عزیز و جوانان خوش روحیه و پر توان ایران، مسیر خود را با پایداری ادامه دهند بدون شک و براساس سنت صادق الهی در زمان مناسب، همه آمال، آرزوها و شعارهای «ملی، اسلامی و جهانی» آنان تحقق پیدا می کند، مسیر تاریخ عوض می شود و زمینه های ظهور حضرت ولیعصر (عج) فراهم خواهد شد.
حضرت آیت الله خامنه ای همدستی دولتهای استکباری را برای تحریم ایران و به ستوه درآوردن ملت یادآور شدند و افزودند: مستکبران برخلاف گذشته به صراحت اذعان می کنند که هدف تحریم ها، خسته کردن ملت، تحریک مردم به مقابله با جمهوری اسلامی، افزایش فشار بر مسئولان ایران و در نتیجه تغییر محاسبات مسئولان است.
ایشان افزودند: اما گرایش مردم این سرزمین بزرگ، به مبانی اسلام و انقلاب و عزت ملی ایرانیان روز به روز بیشتر می شود و این، درست نقطه مقابل خواست دشمنان است.
ایشان در تحلیل عوامل تأثیرگذار در تقابل دولتهای مستکبر با ملت ایران، هوشیاری و زیرکی ملت را کاملاً ضروری دانستند و خاطرنشان کردند: باید با «تقوای جمعی و مراقبت و هوشیاری همگانی»، متوجه طرحهای دشمن باشیم و اجازه ندهیم هیچ مسئله ای، حواسمان را از دشمن پرت کند.
رهبر انقلاب، توصیه ها و تأکیدات مکررشان به مسئولان، مطبوعات و پایگاههای اینترنتی را برای پرهیز از سرگرم کردن مردم به مسائل فرعی و نادرست، یادآوری کردند و افزودند: همه این توصیه ها، بخاطر این است که باید حواسمان به دشمن جمع باشد تا بفهمیم که دنبال چه طرح و هدفی است.
حضرت آیت الله خامنه ای در چارچوب منطق ارائه شده یعنی هوشیاری ملی برای درک اهداف و طرحهای دشمن افزودند: بررسی رفتار و گفتار مستکبران، نشان می دهد که ذهن دشمن بر انتخابات مهمی که ۵ ماه دیگر یعنی در خرداد ۹۲، برگزار می شود،متمرکز شده است.
ایشان در تشریح اهداف، تکنیکها و روشهای بیگانگان در قبال انتخابات یازدهم ریاست جمهوری افزودند: آنها در درجه اول اگر بتوانند مانع برگزاری انتخابات می شوند اما می دانند که نمی توانند بنابراین از این مسئله مأیوسند.
رهبر انقلاب در همین زمینه خاطرنشان کردند: یک بار برخی تلاش کردند که انتخابات را حتی اگر شده دو هفته به عقب بیاندازند اما ما تأکید کردیم که انتخابات حتی یک روز هم نباید عقب بیافتد به همین علت راه تعویق یا برگزار نشدن انتخابات کاملاً مسدود است.
حضرت آیت الله خامنه ای مانع تراشی در راه حضور پرشور و همگانی مردم در انتخابات را هدف ملموس دشمنان برشمردند و افزودند: همه، حتی کسانی که ممکن است از سردلسوزی درباره انتخابات توصیه های عمومی کنند حواسشان باشد که به این مقصود دشمن کمک نکنند.
ایشان با انتقاد از برخی که بطور مکرر می گویند انتخابات باید آزاد برگزار شود افزودند: معلوم است که انتخابات باید آزاد باشد، مگر بیش از سی انتخابات سه دهه اخیر آزاد نبوده است؟ در کدام کشور انتخابات از ایران آزادتر است؟ مراقب باشید این حرفها ی شما مردم را از انتخابات مأیوس نکند.
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه ی بیان روشهایی که به تحقق هدف دشمن در انتخابات کمک می کند خاطرنشان کردند: در کدام کشور درباره صلاحیتها، ملاحظات لازم اعمال نمی شود؟ چرا اینقدر بر این مسئله تکیه و تلاش می کنید در ذهن مردم این تصور بوجود بیاید که شرکت در انتخابات فایده ندارد؟
رهبر انقلاب به اشخاصی که خواسته یا ناخواسته در ا ین چارچوب حرکت می کنند تأکید کردند: مبادا دچار غفلت شوید و جدول مورد نظر دشمن را پر کنید.
ایشان با انتقاد از کسانی که سعی می کنند به مردم تلقین کنند که انتخابات سلامت لازم را ندارد اینگونه رفتارها و سخنان را از دیگر روشهایی برشمردند که به تحقق اهداف دولتهای مستکبر کمک می کند.
رهبر انقلاب تأکید کردند: البته بنده نیز اصرار و تأکید دارم که انتخابات باید با سلامت و امانتداری کامل انجام شود و مسئولان دولتی و غیردولتی با رعایت کامل قوانین و تقوا و پاک دستی،انتخابات سالمی را برگزار کنند که مطمئناً همینجور خواهد شد.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به راهها و روشهای بسیار خوبی که در قوانین برای سالم برگزار شدن انتخابات پیش بینی شده است افزودند: پایبندی همه به این راهها و قوانین سلامت انتخابات را تضمین می کند مگر اینکه کسانی بخواهند از راههای غیرقانونی عمل کنند همچنانکه برخی در سال ۸۸ اینطور عمل کردند و برای مردم و کشور مزاحمت و ضرر بوجود آوردند و برای خودشان نیز در زمین و در ملاءاعلی، اسباب سرشکستگی و بدبختی فراهم کردند.
رهبر انقلاب اسلامی در تشریح بیشتر روشهایی که به هدف اصلی دشمن در انتخابات یعنی حضور کمرنگ مردم کمک می کند افزودند: ممکن است کسانی سعی کنند در ایام انتخابات با بوجود آوردن حادثه ای یا ماجرایی اقتصادی، سیاسی یا امنیتی سر مردم را به چیزهای دیگری گرم کنند که این هم جزو نقشه هاست البته بنده مطمئنم که ملت ایران بسیار با بصیرت تر و با هوش تر از این است که با چنین ترفندهای خصمانه دشمنان یا عوامل آنها فریب بخورد.
رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان نکاتی را درباره نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری آینده بیان کردند.
ایشان شرکت در انتخابات را یک حق و یک وظیفه دانستند و افزودند: فردفرد ملت که به نظام جمهوری اسلامی معتقدند و قانون اساسی را قبول دارند می خواهند از حق خود استفاده کنند و یا وظیفه شان را انجام دهند و در این میان عده ای هم می خواهند صلاحیتهای خود را در معرض انتخاب مردم قرار دهند.
رهبر انقلاب با اشاره به سنگین بودن کار اداره اجرایی کشور افزودند: اداره مملکت، کار اجرایی کوچکی نیست بلکه کار سنگینی است که بر دوش مجریان سطح بالا قرار می گیرد بنابراین کسانی به میدان نامزدی بیایند که این توانایی را در خود احساس می کنند و کار اجرایی را بلدند.
ایشان در همین زمینه افزودند: ممکن است کسانی که در سطوح دیگری کار می کنند بعضاً تشخیص ندهند که اداره کشور چقدر بار سنگینی است بنابراین اشخاصی نامزد شوند که توان انجام دادن این وظیفه را در خود می بینند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: افرادی که می خواهند نامزد شوند علاوه بر درک سنگینی کار، صلاحیتهای لازم در قانون اساسی را که شورای نگهبان نیز بر آنها تکیه خواهد کرد، در خود ملاحظه کنند.
ایشان افزودند: نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری باید واقعاً وابسته و دلبسته نظام و قانون اساسی باشند و بخواهند حقیقتاً قانون اساسی را اجرا کنند چرا که رئیس جمهور در این زمینه قسم می خورد و طبعاً نمی تواند قسم دروغ بخورد.
حضرت آیت الله خامنه ای در پایان سخنانشان درباره انتخابات آینده تأکید کردند: انشاءالله به اذن الهی و فضل پروردگار، در خرداد ۹۲ انتخاباتی خوب و پرشور برگزار خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی در جمع هزاران نفر از مردم قم، همچنین با تجلیل از نقش تأثیرگذار مردم این شهر در حوادث قبل و بعد از انقلاب افزودند: خاطره قیام ۱۹ دی را نباید فراموش کرد چرا که بیان اینگونه مسائل ضمن اینکه نسل جوان را با سابقه تاریخی خود آشنا می کند موجب قدرشناسی از مجاهدتهای افتخار آفرین این ملت خواهد شد و به جوانان امروز می آموزد که هوشیاری و ایستادگی در مقابل دشمنان به ظاهر قدرتمند، حتماً به پیروزی منجر خواهد شد.
به گزارش خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری فاطر، ظهر امروز دانشجویان در اعتراض به انتشار فیلم «توهینآمیز» به پیامبر اسلام مقابل سفارت سوئیس در تهران تجمع میکنند.
پس از تصرف سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ توسط دانشجویان «پیرو خط امام»، سفارت سوئیس در تهران بعنوان دفتر «حافظ منافع آمریکا» در ایران شناخته شد.
کشورهای اسلامی دیگر نظیر مصر، لیبی، تونس و… تجمعاتی را علیه انتشار این فیلم انجام دادند.
مسلمانان خشمگین در مصر با حمله به سفارت آمریکا در این کشور، پرچم آمریکا را پایین کشیدند و پس از سوزاندن آن، پرچم «لا اله الا الله» را بالابردند. محمد مرسی رئیس جمهور مصر از مردم کشورش خواست تا فردا مقابل تمامی مساجد این کشور تجمع کنند.
مسلمانان لیبی نیز در اعتراض به انتشار فیلم «توهین آمیز» علیه پیامبر اسلام، مقابل کنسولگری آمریکا در بنغازی تجمع کردند.
این تجمع به تسخیر کنسولگری آمریکا و کشته شدن سفیر و سه دیپلمات آمریکا در لیبی منجر شد.
آتش گرفتن کنسولگری آمریکا در بنغازی لیبی
وزارت کشور لیبی در بیانیهای اعلام کرد که بحران از جایی شروع شد که از داخل سفارت به جمع معترضین «تیراندازی» شد.
در همین راستا، هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ایالات متحده گفته است که تجمع مقابل کنسولگری آمریکا در بنغازی توسط گروهی «کوچک» و «وحشی» انجام شده است.
وی با اشاره به کشته شدن سفیر و دیپلماتهای آمریکا گفته است: این اقدام که در سالگرد ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاده است، بیانگر اینست که مبارزه با «خشونت» و «تروریست» همچنان ادامه دارد.
واشنگتن به منظور ایجاد جو منفی روانی در بین مردم لیبی و با توجه به افزایش اعتراضات ضد آمریکایی در این کشور، دو ناو هواپیمابر و تعدادی نیروی نظامی را به عنوان «حفاظت از سفارت آمریکا» به لیبی فرستاد.
آمریکا همچنین پس از آنکه دولت کارتر در آزادسازی گروگانهای خود پس از ۱۳ آبان ۵۸ نتوانست از کانالهای دیپلماتیک وارد شود، یگان ویژه دلتا فورس نیروهای مسلح خود را ماموریت داد تا گروگانهای آمریکایی را در یک عملیات کماندویی آزاد کرده و به آمریکا باز گردانند؛ اما این عملیات به دلیل طوفان شن در صحرای طبس به شکست منجر شد که مردم ایران آن را «معجزه الهی» میدانند.
انتشار این فیلم با همکاری «تری جونز» کشیش «تندروی» آمریکایی همراه بوده است.
«تری جونز» دو سال قبل نیز در سالگرد واقعه ۱۱سپتامبر، اقدام به «قرآن سوزی» کرده بود که این حرکت نیز با واکنش گسترده مسلمانان و اعتراض دانشجویان مقابل سفارت سوئیس در تهران همراه بود.
*نگاهی به واکنش دوسال قبل دانشجویان نسبت به اقدام موهن «قرآن سوزی»
محمد کاشفی عضو شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاههای تهران بزرگ یکی از دانشجویانی بود که دوسال قبل مقابل دفتر حافظ منافع آمریکا سخنرانی کرده بود.
کاشفی گفته بود: «کسانی که ادعای آزادی و دموکراسی دارند و چهره متمدن گرفتهاند، ثابت کردهاند که چهرهای متوحش دارند.»
این دانشجو اظهار داشت: «اگر امروز کشورهای غربی قرآن ما را آتش زدهاند باید بدانند مسلمانان، انجیل و تورات آنها را آتش نمیزنند و با آنها مقابله به مثل نخواهند کرد چون قرآن سند آزادیخواهی است.»
دانشجویان در تجمع مقابل سفارت سوئیس گفتند که قرآن سند آزادیخواهی است
علیرضا جلولی دبیر انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه صنعتی شریف نیز از دیگر سخنرانان تجمع سال ۸۹ بود.
جلولی گفته بود: «کشورهای غربی ادعا دارند که تمام کشورها را تسخیر میکنند اما باید بدانند که کار آنها به پایان رسیده است و همانند هیتلر که پس از خشونتطلبیهای بسیار به کتابسوزی دست زد به این اقدامات سخیف دست میزنند.»
این دانشجو در بخش دیگری از صحبتهایش گفته بود: «مردم آمریکا به روشنی دریافتهاند که دروغ بزرگ قرن ۲۱ یعنی حادثه ۱۱ سپتامبر از سوی سردمداران آمریکایی طرحریزی شده بود و امروز ۸۶ درصد از مردم آمریکا اعتقاد دارند که مسئولیت حادثه ۱۱ سپتامبر بر عهده رئیسجمهور سابق آمریکا بود.»
در پایان این تجمع قسمتهایی از کتاب انجیل که نشاندهنده «آزادیخواهی» و «احترام به ادیان» دیگر بود قرائت شد.
انتهای پیام/
گروه گزارشهای ویژه مشرق:
امروزه صهیونیسم لغتی آشنا در ادبیات سیاسی است. رژیم اشغالگر اسرائیل بر پایه ایدئولوژی صهیوینستی شکل گرفته است و نژادپرستی رایج در میان اسرائیلیها نیز ریشه در همین مکتب دارد. صهیونیسم به صورت کلی به معنای بازگشت یهودیان به سرزمین موعود است. اما صهیون به چه معناست و چرا این جنبش با عنوان مصهیونیسم خوانده میشود؟ چه تفاوتی در میان طرفداران صهیوینسم وجود دارد؟ آیا تمام نحلههای صهیونیستی دارای ریشه مذهبی هستند؟ صهیونیسم سیاسی که بنیانگذار آن را تئودور هرتصل مینامند چیست و چه تأثیری در شکلگیری دولت غاصب اسرائیل داشته است؟
دولت کنونی اشغالگر اسرائیل بر پایه ایده صهیونیسم شکل گرفت
نگاهی مختصر به صهیوینسم و شعب مختلف آن
صهیون، درزبان عبری، به معنای پُرآفتاب و نیزنام کوهی در جنوب غربی بیتالمقدس است. کوه صهیون، زادگاه و آرامگاه داود پیامبر علیه السلام و جایگاه سلیمان علیه السلام بود. گاه این واژه نزد یهودیان، به معنای شهر قدس، شهر برگزیده و شهر مقدس آسمانی به کار میرود؛ ولی در متون دینی یهود، صهیون، اشاره به آرمان و آرزوی ملت یهود برای بازگشت به سرزمین داود علیه السلام و سلیمان علیه السلام و تجدید دولت یهود دارد. به دیگر سخن، صهیون برای یهود، سمبل رهایی از ظلم، تشکیل حکومت مستقل و فرمانروایی بر جهان است و ازاین رو، یهودیان خود را فرزندان صهیون می دانند.
تپه صهیون؛ این لغت هماینک از جانب صهیونیستها به عنوان مترادفی برای اشاره به کل بیتالمقدس به کار میرود
درتعریف صهیونیسم باید آنرا به دو دسته تقسیم کرد؛ یک صهیونیسم معنوی و دیگری صهیونیسم سیاسی. صهیونیسم معنوی یا مذهبی بر پایه کتاب مقدس شکل یافته و اندیشمندانی مانند احد هائان درسال 1897 صهیونیسم معنوی را تعریف کردند. بر پایه نظر و یافتههای چنین اندیشمندانی از کتاب تورات، یهودیان قومب رگزیده جهان هستند و در سراسر دنیا پراکندهاند. بر این اساس نوع نگاه صهیونیسمهای معنوی به موضوع فلسطین دارند این است که فلسطین یک تاریخ برای یهودیان است و به عنوان یک تاریخ باید مورد احترام قرار گیرد. لذا نوع نگاه طرفداران صهیونیسم معنوی یا مذهبی تاریخی و همراه با اعتقادات دینی است.
برخی یهودیها بنا بر عقاید مذهبی خود مخالف ایده صهیونیسم و اسکان یهودیان در سرزمینهای فلسطین هستند
اما دسته دوم پایهگذاران صهیونیسم سیاسی هستند؛ پدر صهیونیسم سیاسی تئودور هرتصل است. هرتصل در 1896 جزوهای را به زبان آلمانی تدوین میکند که عنوان آن "دولت یهود" بود. هرتصل در این جزوه تئوری را مطرح میکند که نوعی صهیونیسم متفاوت با صهیونیسم معنوی یا مذهبی را ارائه میدهد. در سنت معنوی صهیونیسم، فلسطین تنها یک تاریخ بود اما هرتصل به دنبال آن بود که یهودیان سراسر جهان را گردهم آورده و یکپارچه کند. او براین باور بود که مقدمه گردهم آوردن یهودیان از سراسر جهان تشکیل یک دولت است. لذا هرتصل صهیونیسم را از فاز معنوی و مذهبی آن وارد فاز سیاسی کرد. او باور داشت که تنها راه مقابله با اقدامات یهودستیزی موجود در دنیا این است که یهودیان یک موطن متعلق به خود را تملک کنند. لذا درجزوه خود پیشنهاد میدهد که آرژانتین یا فلسطین به عنوان مرکز دولت یهود درنظر گرفته شود. در گزارش حاضر نگاهی داریم به زندگی و فعالیتهای تئودور هرتصل، بنیانگذار صهیونیسم سیاسی.
فعالیتهای هرتصل موجب گشت تا تشکیل دولت یهود تبدیل به هدف بخش اعظمی از صهیونیستها گردد
هرتصل؛ یک یهودی سکولار و بیدین!
دوران کودکی و جوانی
هرتصل در شهر پست (Pest) مجارستان و در یک خانواده یهودی متولد گشت. وی فرزند دوم جانت و جاکوب هرتصل بود. خانواده آنها به زبان آلمانی تکلم نموده و پایبند به اعتقادات مذهبی نبودند. وی در دوران مدرسه نتوانست در حوزه علوم به موفقیتی نائل آید و بعدها علاقه زیادی به شعر و علوم انسانی نشان داد. این علاقه باعث گردید که بعدها دارای یک شغل موفق ودر حوزه روزنامهنگاری گردد.
هرتصل نوجوان در کنار خانوادهاش
میراث سکولار خانوادگی
هرتصل در دوران کودکی و نوجوانیاش هیچ علاقهای به معنویات یهودی نداشت. این امر را میتوان ناشی از پرورش خانوادگی وی دانست زیرا والدین وی هیچ نوع دلبستگی به آداب و رسوم یهودی نداشتند. مادر وی بیشتر بر سنت انسانگرایانه فرهنگ آلمانی توجه داشت و پسر خود را نیز بر اساس آموزههای فرهنگ آلمانی پرورش میداد. وی به عنوان یک "پسر یهودی کاملا بیایمان، ضد سنت و سکولار" پرورش یاقت که دین را به کل رد مینمود و همیشه با یک "بدبینی تمسخرآمیز" راجب یهودیت سخن میگفت. وی با نگاهی تحقیرآمیز به دین نگاه کرده و آن را پدیدهای نامتمدن مینامید. به نوشته الون (Elon)، حتی پس از علاقهمندی هرتصل به "مسأله یهود" میتوان رگههایی از خودتحقیری یهودی را در نوشتههای وی مشاهده نمود.
هرتصل در قامت یک روزنامهنگار جوان
البته در برخی منابع بدین امر اشاره شده که مادر هرتصل یکی از حامیان وی در ترویج اندیشه صهیونیسم سیاسی بود اما باید بدین نکته توجه داشت که احتمالا شاخصه سکولار و غیردینی این اندیشه باعث گردیده بود که مادر هرتصل نیز به صف حامیان آن بپیوندد. هرتصل با دختری به نام جولیا ازدواج نمود که بنا بر برخی گزارشها یهودی نبود. در مورد اینکه همسر وی هیچ علاقهای به صهیونیسم نداشت در میان محققین اتفاق نظر وجود دارد. اما نکته جال اینجاست که در یهودیت فرزندان بر دین مادر خود هستند و بنابراین در صورت غیریهودی بودن جولیا (که به احتمال زیاد چنین است) فرزندان بانی صهیونیسم سیاسی و پدر اسرائیل یهودی نبودند.
هرتصل در کنار خانواده
نسل هرتصل درنهایت برافتاد. دختربزرگش پالین اختلال روانى پیداکردو ازشوهرش طلاق گرفت وبه کارهرزگى روى آورد؛چنانکه معتادبه موادمخدرنیزشدو سرانجام دربیمارستان درگذشت.
پسربزرگ او هانس نیزمخالفت بابرخى تعالیم یهود رابه منصه ظهوررساند. اونیزبه افسردگى واختلال روانى دچارگردیدوبه مسیحیت روى آورد،ودرنهایت،خودکشى کرد. دخترکوچکش تراد معروف به مارگارت هم دایم بیماربود. نوه دخترىاشاستفانتئودورنیومن که تامقام افسرى ارتش انگلستان پیشرفته بود،درواشنگتن خودرا ازبالاى پل به رودخانه انداخت.
آیا ماجرای دریفوس باعث تحول فکری هرتصل گشت؟
گفته میشود در جریان محاکمه دریفوس (افسر یهودی ارتش فرانسه که متهم به جاسوسی برای آلمان شده بود) هرتصل با عقاید و افکار ضدیهودی مردم اروپا (احساسات ضدیهودی مردم اروپا دارای دلایل فرهنگی و اجتماعی بسیاری میباشند که در مجالی دیگر باید به آنها پرداخت) آشنا شده و چنان تحت تأثیر این قضایا قرار گرفت که مسیر زندگی خود را به طور کامل عوض نموده و روی به سویصهیونیسم و یافتن وطنی برای یهودیان برآمد تا در این وطن جدید دیگر کسی نتواند به آزار، اذیت و تعقیب یهودیان بپردازد.
تأثیرپذیری هرتصل از ماجرای محاکمه دریفوس افسانهای است که هرتصل بعدها ضرورتی برای رد آن ندید
با این حال صحت و سقم این ماجرا محل تردید دارد. برخی محققین به مانند کورنبرگ (Kornberg) بر این باورند که روایت مذکور افسانهای بیش نیست که هرتصل ضرورتی برای انکار آن ندید و اینکه حتی خود هرتصل نیز در زمان مذکور معتقد به گناهکار بودن دریفوس بود. تاریخنگاران بر این باورند که آنچه بیش از هر چیز بر تغییر عقاید هرتصل تأثیرگذار بود به قدرت رسیدن کارل لوگر (Karl Lueger) از حزب سوسیال مسیحی در وین (1895) بودکه که معروف به برخورداری از عقاید ضدیهودی بود.در همین زمان بود که هرتصل تصمیم گرفت برای تأمین امنیت یهودیان باید آنها دارای سرزمینی باشند که در آن اکثریت را داشته باشند.
دولت یهودی؛ نسخه هرتصل برای حل مسأله یهود
هرتصل در اوایل سال 1895 کتابی به نام "دولت یهودی" را منتشر نمود که در فوریه 1896 به چاپ رسیده و سر و صدای زیادی به راه انداخت. در این کتاب دلایلی چند در این باب ضرورت ترک اروپا توسط ملت یهود و اسکان آنها در آرژانتین و یا فلسطین [هرتصل در کتاب خود سرزمین فلسطین را با نام جعلی و غیرواقعی اسرائیل معرفی مینماید] مطرح شده بود. کتاب هرتصل به سرعت در جهان یهودیت پخش شده و توجهات بسیاری را معطوف به خود نمود. حامیان جنبش صهیونیستی به مانند "هووی صهیون" (Hovevei Zion) فورا از افکار وی استقبال نمودند. این در حالی است که یهودیت سنتی با وی مخالفت نمود زیرا این تفکر را تهدیدی برای تلاشهای آنها در جهت پذیرش در کشورهای محل سکونت یهودیان و نیز در تضاد با اراده خداوند میدانستند.
هرتصل در کتابی با نام "دولت یهود" دعوت به ایجاد کشوری یهودی میکند
سرزمین مورد نظر وی برای این کار فلسطین بود اگرچه پیشنهادهای دیگری چون آرژانتین و یا اوگاندا را نیز بررسی نمود.
هرتصل معتقد بود یهودیان بیگانگانی هستند که هیچگاه در کشورهای اروپایی مورد پذیرش قرار نخواهند گرفت و تنها راه چاره باقی مانده کوچاندن آنها است. وی معتقد بود، تنها با راهحل سیاسى، یهودیان مىتوانند تغییر شکل و سبک بدهند و شرایط بهترى در زندگى پیدا کنند؛ که آنهم تنها با تأسیس دولت مستقل یهودى و با رضایت قدرتهاى بزرگ جهان امکانپذیر خواهد بود. این دولت مىتواند در اسرائیل یا در آرژانتین با اراده و تصمیم قوم یهود شکل گیرد. هرتصل مىگوید: تحقق این طرح مستلزم تأسیس دو ساختار است: جامعه یهودیان که بتواند نمایندگى قوم یهود را در یک ساختار کاملاً قانونى رهبرى کند و شرکت یهودى که کار کنترل امور تجارى و بازار کار را بر عهده داشته باشد.
هرتصل تنها راه حل مسأله یهودیان اروپا را در کوچ آنها به آرژانتین یا سرزمین فسلطین و تشکیل دولت و کشوری یهودی در آنجا معرفی نمود
تبدیل صهیونیسم از ایده به عمل؛ آغاز فعالیتهای هرتصل به عنوان نماینده جنبش صهیونیسم
هرتصل صهیونیسم را از فکر و اندیشه صِرف، به جنبش و سازمان تبدیل کرد و قراردادهاى خاموش میان تمدن غرب و سازمان صهیونیسم به عنوان نماینده یهودیان اروپا برقرار ساخت. در این مرحله، هرتصل فعالیتهاى صهیونیستى خود را به شیوهاى سنتى آغاز کرد و به رهبران سنتى یهودیت (خاخامها و ثروتمندان) و نیز صاحب نفوذان سنتى که به او با نوعى نفرت و بىتفاوتى نگاه مىکردند روى آورد.
نقشه فلسطین و اراضی اشغالی از سال 1948 تا سال 2012
تنها صهیونیستهای حامی بازگشت به فلسطین بودند که به حمایت از ایده هرتصل حمایت کردند
همین امر موجب گشت که وی فلسطین را به عنوان سرزمین دولت یهود انتخاب نماید
در آغاز ایدههای وی توجه زیادی را جلب خود نکرد و اکثریت یهودیان پرنفوذ و ثروتمندی که وی بر حمایت آنها دل بسته بود چندان نظر مساعدی نسبت به وی نشان ندادند. همین امر باعث گشت که وی برخی اصلاحات را در اندیشههای خود انجام داده و کتاب "دولت یهود" را منتشر نماید تا شاید بتواند از این طریق حمایت افکار عمومی یهودیان را جلب نماید. متعاقب این امر، بخش عمده جنبش محبان صهیون و دانشجویان صهیونیستى در اتریش و کشورهاى دیگر از حامیان جدى هرتصل شدند و وى را رهبر خود معرفى کردند. اتفاقا به خاطر ارتباط زیاد با جنبش محبان صهیون، هرتصل به این جمعبندى رسید که تنها سرزمینى که مىتواند ایده خود را در آنجا اجرا کند، فلسطین است.
فعالیتهای سیاسی هرتصل برای پذیرفته شدن ایده دولت یهودی اسرائیل از جانب دولتهای بزرگ
هرتصل در 10 مارس 1896 با یک کشیش اوانجلیکی به نام ویلیام هشلر (William Hechler) دیدار نمود. دیداری که سهم بسزایی در مشروعیت بخشیدن به جنبش صهیونیسم سیاسی داشت. هرتصل بعدها در کتاب خاطرات خود چنین نوشت: "من باید رابطهای ممستقیم و آشکار با یک حاکم مسؤول یا غیر مسؤول، یعنی یک وزیر دولت یا شاهزاده، برقرار سازم. در این صورت یهودیان مرا باور کرده و از من تبعست خواهند نمود. مناسبترین فرد میتواند قیصر آلمان باشد." کشیش اوانجلیکی به وی کمک کرد تا ابتدا با فردریک اول، دوک بزرگ بادن و دایی قیصر ویلهلم دوم آلمان و سپس با خود قیصر دیدار نماید. این دیدارها باعث گشت تا جنبش صهیونیستی کهرتصل مشروعیت زیادی در میان یهودیان کسب نماید. وی بعدها نیز چند دیدار با قیصر داشت.
هرتصل از همان ابتدا فعالیتهای تبلیغاتی را در دستور کار خود قرار داد
وی دیداری با قیصر آلمان داشت تا بدین ترتیب چهرهای موجه و مشروع از جنبش صهیونیستی خود به یهودیان و سایر مردم جهان به نمایش گذارد
هرتصل بعدها به ترکیه نیز سفری داشته و توانست با سلطان عثمانی دیدار نماید اما در کسب نظر موافق وی برای برپایی دولت صهیونیستی در فلسطین موفق نبود
برگزاری کنگره صهیونیستی و تلاش برای کسب نظر موافق دولتهای بزرگ
هرتصل در سال 1897 نشریه "دایولت" را برای انتشار عقایدش در وین تأسیس نمود و سپس برنامهای برای برگزاری اولین کنگره صهیوینستی در بازل سوئیس تدوین کرد. وی به عنوان رئیس این کنگره انتخاب گردید (سمتی که تا زمان مرگ در سال 1904 در اختیار داشت). وی علاوه بر دیدار با ویلهلم دوم به کنفرانس صلح لاهه نیز دعوت شده و در آنجا با استقبال گرم دولتمردان اروپایی مواجه گشت.
اولین کنگره صهیونیسم که هرتصل بنیانگذار آن بود
هرتصل در سالهای 1902 و 1903 به کمیسیون سلطنتی بریتانیا در امور مهاجرت بیگانگان دعوت شد. وی در انجا با اعضای دولت انگلیس بالاخص چمبرلن، وزیر وقت مستعمرات، آشنا شده و از وی خواست تا در اسکان یهودیان در صحرای سینا یاری رساند.
از مصر تا اوگاندا و مرگ
پس از شکست طرح صحرای سینا، در گفتوگوى هرتصل با گرینبرگ و چمبرلیندر ۲۰مى ۱۹۰۳، گرینبرگ طرح سکونت یهودیان در جزیره قبرس را برجسته کرد، در حالى که چمبرلین پیشنهاد سکونت در اوگاندا را داد، ولى هرتصل آن را نپذیرفت. لیکن شرایط اروپاى شرقى، هرتصل رامصمم کرد تا ضمن از سرگیرى مذاکرات با دولت بریتانیا، حتى طرح اوگاندا را مدنظر داشته باشد. تا با این کار هم با دولت بریتانیا روابط حسنه خود را حفظ نماید و هم با مطرح شدن گزینهای دیگر عثمانی را تحت فشار قرار دهد.
جوزف چمبرلن، وزیر وقت مستعمرات بریتانیا همکاری نزدیکی با هرتصل برای یافتن سرزمینی به منظور تشکیل دولت یهودی داشت
با توجه به اینکه دولت بریتانیا نسبت به اجراى ایده صهیونیستى در اوگاندا نظر مساعد داد و اعلام کرد هیأتى براى شناسایى منطقه به آنجا برود، هرتصل طرح اوگاندا را به کنگره ششم صهیونیستى برد. در این کنگره هرتصل بیان کرد که طرح اوگاندا هدف اصلى صهیونیسم نیست، بلکه هدف اصلى احیاى سرزمین اسرائیل است. اما این پیشنهاد مخالفان سرسختی در میان سایر صهیونیستها داشت. جریان مخالفان تا آنجا پیش رفتند که طى یک نشست در نوامبر ۱۹۰۳ نمایندهاى را نزد هرتصل فرستادند و از او درخواست کردند تا طرح اوگاندا ملغا اعلام شود و فقط فلسطین مورد توجه قرار بگیرد. گرچه هرتصل در ملاقاتى با شوراى صهیونیست توانست تا حدودى از موج مخالفتها بکاهد، لیکن همچنان مخالفتها با فراز و فرود ادامه داشت تا اینکه هرتصل در سوم جولاى ۱۹۰۴ درگذشت.
ارزیابی نهایی
ایده صهیونیسم قبل از هرتصل نیز وجود داشت و با گذر زمان قدرتمندتر شد تا اینکه هرتصل توانست آن را تثبیت نموده و تشکیل یک دولت یهودی را تبدیل به هدف اصلی بخش اعظمی از یهودیان و نیز دولتهای بزرگ اروپا نماید. بعدها رواج افسانه هولوکاست باعث گردید تا صهیونیستها فریاد مظلومیت و دادخواهی سر داده و دولتهای اروپایی نیز که موقعیت را مناسب میدیدند طرح اسکان آنها را در فلسطین به مرحله اجراء گذاردند.
مرگ مشکوک هرتصل فرصت نداد تا وی شاهد عملی گشتن آرزوی شومش باشد
بدین ترتیب دولت مد نظر هرتصل در سال 1948 و در سرزمینهای اشغالی فلسطین به مانند غده ای سرطانی متولد گشت. البته مرگ مشکوک وی فرصت نداد تا وی شاهد تحقق آرزویش باشد. مرگی که شاید یکی از دلایل آن عدول نسبی وی از خواسته بزرگان صهیون یعنی اسکان حتمی یهودیان در فلسطین بود.